این رویداد که یکی از اهداف آن کوچکسازی دولت بود، موافقان و مخالفان متعددی داشت و اکنون نیز (در بهار ۱۳۹۶) مجددا بحث تفکیک دو وزارتخانه و بازگشت به شرایط پیش از ادغام در مجامع رسمی و کارشناسی مطرح شده و موضوع در دستور کار مجلس قرار دارد. بررسی مزایا و معایب این ادغام از موضوع بحث یادداشت حاضر خارج بوده و خود جای پژوهش و مطالعه گستردهای دارد. آنچه در اینجا بررسی خواهد شد، یکی از دستاوردهای عملی- نظری این ادغام است که تحت عنوان «شهرسازی ریل پایه» توسط جناب آقای دکتر آخوندی مطرح شدهاست.
این رویکرد عمدتا از ضرورت همنشینی شهر و ایستگاههای راهآهن شروع شده و انگیزه اولیه آن، فاصله بیش از حد ایستگاههای راهآهن (که عمدتا مربوط به زمان پهلوی اول بوده و با اهداف منطقهای و حتی نظامی مکانیابی شدهاند) از شهر اصلی و به تبع آن، دشواری دسترسی مسافران و عدم تمایل آنها به استفاده از راهآهن به عنوان یکی از وسایل حمل و نقل همگانی در سفرهای بینشهری میباشد. از آنجا که ادبیات و مبانی نظری در بسیاری از حوزههای تخصصی، از کشورهای غربی وارد ایران میشوند، آنچه که از ابتدا ذهن پژوهشگران شهرسازی و حمل و نقل را درگیر خود نمود، یافتن معادل یا مشابه «شهرسازی ریل پایه» در ادبیات نظری متداول در جهان بود.
در راستای این جستجو، آنچه بیشترین هماهنگی و همخوانی را داشت، «توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل همگانی» بود که به اختصار TOD نامیده میشود. مطابق با این رویکرد -که ریشههای آن را میتوان در ایدههای قرن نوزدهمی شهر خطی آرتور سوریا ماتا و باغشهر هاوارد یافت، و در دهه ۱۹۹۰ به صورت یک نظریه توسعهای توسط پیتر کالتورپ شهرساز آمریکایی مطرح شدهاست- لازم است توسعه و تمرکز فعالیتها و کاربریهای اصلی شهری در شعاع حدود ۶۰۰ تا ۸۰۰ متری ایستگاههای حمل و نقل انبوه برنامه ریزی شود و اصول دیگری مانند پیادهمحوری، اختلاط کاربریها، تردد با دوچرخه، افزیش تراکم ساختمانی، وجود فضای باز و سبز عمومی نیز در این نواحی تحقق یابد. با اینحال، لازم است به تفاوت در زمینههای تحقق این دیدگاه در ایران و جهان توجه شود.
به عبارت دیگر، بومیسازی این رویکرد، هدف اصلی است؛ زیرا در اینجا نظریهپردازی و ورود به مباحث تئوری مد نظر نبوده و مقصد اصلی، حل مسائل واقعی کشور است. به تعبیر دیگر، رویکرد «شهرسازی ریل پایه» میتواند دیدگاههای جدیدی به اصول TOD افزوده و یا از آنها بکاهد، به نحوی که با نیازهای ایران و کشورهای مشابه آن هماهنگ شود. از این طریق می توان زمینهای برای نظریهپردازی به منظور ایجاد پیوند میان شهرسازی و حمل و نقل ریلی فراهم نموده و با ایجاد پشتوانه فکری لازم، شرایط را برای یافتن راهکارهای عملی و اجرایی فراهم نمود.
ضرورت هایی که در امر بومیسازی این نظریه قابل طرح هستند، در لابلای سخنرانیهای متعدد توسط جناب آقای دکتر آخوندی و مدیران مسئول مجموعه وزارت راه و شهرسازی قابل جستجو میباشند. اگر مباحث مطرح شده، در چارچوب «ضرورت برنامهریزی در سه حوزه ملی، منطقهای و محلی» دستهبندی شوند، نکات زیر به عنوان بخشی از این دغدغهها قابل طرح میباشند:
مقیاس ملی:
۱- اندازه شهر و حد نیاز به سیستمهای ریلی انبوه بر
۲- نقش و جایگاه ویژه شهر و نیازهای خاص مرتبط با آن
۳- محدودیتهای ناشی از حریم راهآهن و تاثیر آن در شیوه ادغام با محیط شهری
۴- نقش و جایگاه نهادهای مسئول و سلسله مراتب تشکیلاتی مجری و تصویب کننده طرح ها
- مقیاس منطقهای/ حومهای:
۱- ضرورت ایجاد ارتباط میان کلانشهرها و سکونتگاههای حومهای از طریق سیستم ریلی قابل رقابت با حمل و نقل جادهای
۲- تغییر الگوی توسعه موجود در جهت تقویت نواحی همجوار با ایستگاههای حومهای
۳- لزوم تامین سیستم ریلی برای ارتباط شهرهای جدید و شهرهای اصلی
- مقیاس محلی:
۱- توجه به اصول TOD در طراحی نواحی همجوار ایستگاههای حمل و نقل انبوه (که به سیستم ریلی محدود نمیشود)
۲- تقویت ارتباط ایستگاههای راهآهن با سیستم حمل و نقل درون شهری و کاهش فاصله ایستگاه با نواحی شهری
۳- برنامهریزی فعالیتهای جاذب سفر در نواحی همجوار و قابل دسترس به خطوط حمل و نقل انبوه بر
موارد فوق، تنها بخشی از اولویت های لازم در جهت بومیسازی دیدگاه «شهرسازی ریل پایه» را نشان میدهد. تدوین نظریه متناسب با شرایط کشور، مستلزم مطالعه جامع و دائمی در این زمینه است. این مطالعه میتواند بجای پرداختن به کلیات و مفاهیم پایه، از بررسی و مطالعه دقیق بافتهای شهری و وضعیت حمل و نقل ریلی در کشور شروع شود. انجام مطالعات موردی در شهرهای مختلف کشور شامل کلانشهرها، شهرهای بزرگ، میانی و کوچک که هر یک به فراخور شرایط خود، حدی از سیستم ریلی از مترو و ریلی سبک گرفته تا انحصار به راه آهن را در برمیگیرند، میتواند نقطه آغاز این مطالعات گسترده باشد. بدین ترتیب مشخص خواهد شد که آنچه از مفهوم «شهرسازی ریل پایه» مورد نظر است، استقرار بناهای مرتفع در جوار ایستگاههای اصلی نبوده، بلکه افزایش سهم حمل و نقل ریلی در قیاس با سایر وسایل نقلیه (به ویژه خودروی شخص) است.
نیل به این هدف، مستلزم شکلگیری هستههای مطالعات کاربردی-نظری در وزارت راه و شهرسازی است که در این راستا، مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی با توجه به ماموریت و اهداف خود، توانایی هدایت و راهبری حوزههای مطالعاتی و ترویجی-آموزشی را دارا میباشد. این مرکز از آغاز طرح مبحث «شهرسازی ریل پایه» در وزارت راه و شهرسازی، مطالعاتی را در چارچوب وظایف خود آغاز کرده و با موفقیت به پایان رساندهاست. پروژههای تحقیقاتی «تدوین چارچوب راهنمای توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل ریلی» و «بررسی روشهای تطبیق شهرسازی ریل پایه بر طرحهای شهر قزوین» در همین راستا انجام شدهاند. از اقدامات ترویجی انجام گرفته در این زمینه میتوان به برگزاری پانلهای تخصصی در پانزدهمین و شانزدهمین کنفرانس بینالمللی مهندسی حمل و نقل و ترافیک تهران و دومین همایش شهرسازی ریلپایه و برگزاری کارگاههای آموزشی، نشستهای تخصصی و سخنرانی با حضور متخصصان و اساتید داخلی و خارجی در مرکز، اشاره نمود. انتشار ویژهنامه با موضوع توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل عمومی در ایران در مجله علمی-پژوهشی TeMA- Journal of Land Use, Mobility and Environment وابسته به دانشگاه ناپل ایتالیا (قابل دسترس از طریق لینک زیر: (http://www.tema.unina.it/index.php/tema/issue/view/۳۱۷ ) از دیگر فعالیتهای بینالمللی انجام گرفته در این راستا به شمار میرود.
هماهنگی و همراستایی برنامهریزی حمل و نقل و توسعه شهری، امری بدیهی است که ادغام دو وزارتخانه، فرصتی برای تبلور عینی آن ایجاد کردهاست. در عین حال، این ضرورت نباید تحت تأثیر تحولات سیاسی و مدیریتی ناشی از تفکیک احتمالی دو وزارتخانه قرار گیرد. مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به عنوان بازوی پژوهشی این وزارتخانه، فارغ از تغییرات احتمالی، نقش و جایگاه علمی خود را در این راستا دنبال کرده و فرصت پیش آمده برای توجه به یکی از مهمترین معضلات شهرهای کشور را مغتنم خواهد شمرد. تشکیل کمیته تدوین راهنمای توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل همگانی، برگزاری دورههای آموزشی -ترویجی و انجام پروژههای تحقیقاتی کاربردی، بخشی از برنامههای آتی مرکز برای پیشبرد این هدف میباشد.
*عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی*
نظر شما